درباره سايت

اغلب فکر میکنیم چون خیلی گرفتاریم ، به خدا نمیرسیم
اما واقعیت این است که چون به خدا نمی رسیم خیلی گرفتاریم
عکس ها
- همه
- گروه 1
- گروه 2
- گروه 3
مطالب سايت
بايد بدانم علت بد حالي ام را
بايد بپرسم راز بد اقبالي ام را
من از نژاد داسهاي سبز بودم
قسمت نشد آغوش گيرم شاليم را
آنك به شادي غصه را سر مي بريدم
اينك رها كردم مرام عاليم را
گيسوي شب يك خوشه هم در من نيندوخت
حس مي كنم امروز دست خالي ام را
اي ابر سنگي گر كه باراني نداري
آتش بزن اين قامت پوشالي ام را
لبخند من جادوگر آيينه ها بود
اينك ببين اين صورت امسالي ام را
صد زخم بر تن دارد و صد خار در پيش
پا مي دهد تاوان اين بي بالي ام را
اي لب اگر بگذارد اين بغض گران سنگ
افشا كنم ، انديشه جنجالي ام را
من شاعر تك بيتهاي چشم يارم
گم كرده ام منظومه خوشحاليم را
كامران آوخ كيسمي
دوستان عزيز و هميشگي سلام
شعر فوق چند بيت از غزل بي نظير دوست عزيزم آقاي كامران آوخ كيسمي بود كه واقعا بعد از شنيدن آن خيلي روي من تاثير گذاشت مخصوصا آن بيتي كه با رنگ قرمز مشخص شده براي همين دوست داشتم يك جوري به گوش شما دوستان هم برسه و لذت مضاعف رو از اين شعر ببريد. اميدوارم كه شما هم مثل من از اين شعر زيبا استفاده كنيد و آقاي كيسمي عزيز هم ما رو از اين شعرهاي بي نظيرش بيشتر بهره مند كند.
دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همینجاست کجا میرویم
حج بخدا جز به دل پاک نیست
شستن غم از دل غمناک نیست
دین که به تسبیح و سر و ریش نیست
هرکه علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب
شب همه شب گریه و امن یجیب
مهرباني را بياموزيم روشني را ميشود در خانه مهمان كرد
مي شود در عصر آهن آشناتر شد
ميتوان در معني يك گل شناور شد
مهرباني را بياموزيم موسم نيلوفران در پشت در آماده است
جاي من در عشق خاليست جاي من در طعم لبخندي كه از دريا سخن ميگفت خاليست
دعوایی که بین حافظ و صائب و شهریار بر سر "آن ترک شیرازی" اتفاق افتاده:
به قول حضرت حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را
و صائب در جواب می گوید:
هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را
و شهریار در جواب می گوید:
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند 
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم تمام روح و اجزا را
و دوستی گوید:
هر آن کس چیز می بخشد، به زعم خویش می بخشد
یکی شهر و یکی جسم و یکی هم روح و اجزا را
کسی چون من ندارد هیچ در دنیا و در عقبا
نگوید حرف مفتی چون ندارد تاب اجرا را
تا خورندی لقمه های راست شد
سوی خان آسمانی کن شتاب
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
بعد از آنش با ملک انباز کن
امتحان کن چند روزی در صیام
یک شبی بیدار شو دولت بگیر
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر همه مومنان مبارک باد
در را گشودم روی او ... دیدم غم است در می زند ...
ای دوستان بی وفا ... از غم بیاموزید وفا ...
غم با آن همه بیگانگی ... هر شب به من سر میزند ...
 
				 
				 
				 
				 
				 
			 
			 
					     
					     
					 
						     
						     
						 
					    		 
					    		 
								